hekmatamoozan@
مزد سرزنش دیگران
امام صادق سلام الله علیه :
مَن عَیَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ
کسى که مؤمنى را براى گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود
میزان الحکمة: ح 14854
ودلیل آن هم روشن است، چون
اولا: « سرزنش وملامت » دیگران در دین محکوم است ولو اینکه سرزنش تو از گناه باشد!
وثانیا : امر به معروف لازم و واجب است ولی کسی نمی تواند شخص مرتکب منکر را ملامت کند بلکه عمل شخص منکر بوده لذا باید فعل منکر را تقبیح کرد نه عامل به منکر را !
این موضوع از امام جعفر
صادق علیه السلام نقل شده است: حضرت
عباس علیه السلام سقاء و قمر بنى
هاشم بود. وقتى عباس علیه السلام
رفت آب بیاورد لشکر دشمن به آن بزرگوار حمله کردند و او نیز به آن گروه حملهور شد
و این رجز را خواند:
لا ارهب الموت اذا الموت رقا حتى اوارى فی المصالیت لقى
نفسى لنفس المصطفى الطهر وقا انى انا العباس اغدو بالسقا
و لا اخاف الشر یوم
الملتقى
یعنى هنگامى که مرگ با من روبرو شود باکى از آن ندارم تا اینکه در میان
دلاوران داخل شوم جان من بفداى جان مصطفى طیب و طاهر باد. من همان عباس هستم که آب
براى فرزندان امام حسین میبرم. و در روز جنگ از شرّ دشمن خوفى
ندارم.
(زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام، محمدجواد نجفی، ص
61)
متن آیه
اللَّهُ الصَّمَدُ
ترجمه
خداوندى که مقصود همگان است.
تفسیر
توجّه تمام موجودات، خواسته یا ناخواسته به سوى اوست. «اللّه الصمد»
تنها او غنى است و همه به او محتاجند. «اللّه الصمد»
تنها خداوند است که سزاوار قصد کردن است. «اللّه الصمد» (حرف الف و لام در الصمد براى حصر است.)
موجودات، در همه امورشان محتاج اویند. «اللّه الصمد» (کلمه صمد مطلق است و شامل تمام احتیاجات مادى و معنوى مخلوقات میشود.)
جواب
اگر زمین با عین مال غیر مخمّس خریده شده باشد، معامله به مقدار خمس، فضولى است و متوقف بر اجازه ولىّ امر خمس است و تا آن را اجازه و تنفیذ نکند، نماز خواندن در آن جایز نیست.
آیت الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،س937
وجود دو روایت، دلیل چنین کاری است که یکی، قول امام و دیگری، فعل امام است. امام صادق علیه السلام فرموده است: «فلیقم و لیطلب من الله تعجیل فرجه؛ پس بایستد و از خدا تعجیل فرج را طلب کند»(منتخب الاثر، ص641).
درباره امام رضاعلیه السلام نقل شده است: «وضع الرضا یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعی له بالفرج؛ امام رضاعلیه السلام دستش را بر روی سرش قرار داد و متواضعانه ایستاد و برای فرج او دعا کرد»(منتخب الاثر، ص640).
از این دو روایت، معلوم میشود هنگام برده شدن نام امام زمان عجل الله فرجه باید برخاست و برای حضرت دعا کرد. البته در روایت اول برخاستن را ویژه زمانی میداند که لقب قائم ذکر شود و فقط بلند شدن و دعا کردن را میرساند. اما روایت دوم، لقب خاص را نمیرساند، بلکه هرگاه یادی از امام شود، باید برخاست و دعا کرد و نیز علاوه بر این در روایت دوم دست روی سر نهادن نیز بیان شده است.
امام صادقعلیه السلام سبب این کار را فرموده است: «زیرا غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت امام به کسانی که دوستش دارند، زیاد است، هرکس او را به این لقب ـ که اشاره به دولت ایشان دارد و حسرت بر غربت ایشان را میرساند ـ یاد کند، امام به او نظر میکند و از جمله چیزهایی که نشان تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه کردن مولا به او است.(منتخب الاثر، ص641).
از این روایت معلوم میشود، برخاستن، نشان تعظیم و احترام و بزرگ شمردن امام است و در مورد روایت دوم نیز هر چند کلام امام نیست، اما برداشت راوی ـ به عنوان کسی که حاضر در مجلس است ـ همین تواضع است. راوی میگوید: «وتواضع قائماً» یعنی برای تواضع، امام به پا خاست. پس برای بزرگ شمردن امام و کوچک انگاشتن خود، چنین عملی انجام میشود.